۱۳۸۷ مرداد ۱۰, پنجشنبه

رضایت از خود

دیشب (87/5/9) کلی برای خودم نوشتم.
چکیده این می شود:تنها را ه احساس خوشبختی رضایت از خود است و بس.نه داشتن ،نه شدن ؛نه پست ،نه هر کوفت و زهر مار دیگر.
رضایت از خود هم سخت است!باید ایدآل هایت را تعدیل کنی و ارزشهای مورثی و محیطی هم به مستراح بریزی و قدم بعد یک کم جلو خودت بایستی!

۱۳۸۷ تیر ۲۹, شنبه

اعتبار انسانیت

در زندگی یک جوری بدی کن که فقط اعتبار خودت از بین بره ، نه یک جوری که اعتبار انسانیت را زیر سئوال ببری.
بعضی آدمها اعتماد آدم به زندگی را زایل می کنند.بایستی سعی کنیم که اینگونه نباشیم.

۱۳۸۷ تیر ۱۸, سه‌شنبه

به کار افتادن مغز

خوبی مدیریت بدون پشتیبان این است که مغزت رو بکار می اندازد!
باید مشکلات خود را پیدا کنم و راهی برای حل آنها،چون ریشه اغلب عادات و اعمال این مشکلات هستند.مثلا وقتی از خودت ناراضی باشی مجبوری خودت را تعطیل کنی(فراموش کنی)بنابراین به چیزی فرار می کنی ،س ک س ،خوردن ، ورزش وکار و ..... .
بنابراین اعمال بخودی خود بد نیستند ،چرایی آنها مهم است .مثلا اگر خوردن صرفا یک میل باشد مانعی ندارد وقتی خوردن بعنوان مخدر و مسکن استفاده شود ، دردسر ساز است!
حالا باید بررسی شود که اعمال ما چقدر برای فرار از خود و احساسات و مشکلات است.
دوست دارم.وگمونم داری از تنهایی در می آیی!منتظر خبرهای تکمیلی باش!