۱۳۸۸ آذر ۲۵, چهارشنبه


من در پشت این پست ها می فرارم.مگریزم از خودی که فرا نگرفته ام پذیرفتنش را.در امتداد ایدآل ها حرکت کردن می کشاندم(کشتن) و من هنوز می خواهم و

چقدر کوتاه فکری است اگر ندانیم برخی از حرفها و اعمال ما چه تاثیرات شگرفی دارد.او به ما گفت که چقدر زود رنجید و راست گفت.تن زخمی من طاقت تلنگری را ندارد.

۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه



من به دنبال هویتم ،
اگزیستانسیالیسم.
دنبال خودم هستم . بی هیچ شدنی.من می خواهم پذیرای خودم باش و بدانم که چیستم.


من و ترسم هام ، منو ضعف ها ،داشته ها ، نداشته ها ،توانستگی ها و ....
هویت ، در یک انکار بزرگ بودن ،
خوشحالم که دیگر خواسته هایم را خودم نمی دانم .
اما تا کی با نبودن هایم زندگی ؟ تا کی انکار؟
کیستم من ؟
گریز،
جدیت و

احساس ضعف.خستگی .سکس ،خواب ، خوراک.

۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

مات

توانایی تبدیل تهدید به فرصت . تصویر ماتی از این مفهوم دارم و لی این توانایی را می خواهم.

۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه

زندگی

زندگی چیز بی ارزشی است ،ما با ارزش ترین چیزی است که داریم.
10/9/88

۱۳۸۸ آبان ۲۷, چهارشنبه


خسته ام،خسته و ..
نمی توانم مواظب جزئیات باشم .
یک هراسهایی نمی گذاردم.

آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند
بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند

۱۳۸۸ مهر ۲۶, یکشنبه

باز هم خدا

در یک جامعه مذهبی نما بزرگ شدن مانع بزرگ شناخت است. در این جامعه و جو حاکم بر آن تعاریفی از خدا و حقیقت می شود و این تعاریف از کودکی یعنی زمانی که حق انتخابی نداری در ذهنت رسوخ می کند و با تو می ماند وحتی اگر بعد ها بخواهی کنارشان بگذاری همیشه ردی عمیق از خود بجا می گذارند.
خدا من این خدای که اینان می گویند نمی تواند باشد .اما تعریف خدای آنها ذهن مرا راحت نمی گذارد و مدام مرا می آزارد.
کاش می شد پاک شد و از ابتدا شناخت و جستجو کرد .
در اوج تنهایی گاهی هوای خدا به سرم می زند و هوای عشق بازی و افسوس که خدا آموخته شده ام را بیاد می آورم و همه چیز پوف!
من تنهایم و این نه از آن تنهایی است که با بودن کسی پر شود .انسان تنها است و می خواهد که این تنهایی را پر کند و اما خدای موجود قابلیت پر کردن این تنهایی را ندارد.کاش باور دینی رسمی و آموزشی وجود نداشت و هر کسی خدای خود را می آفرید و آنگاه می پرستید.
خدا بر ای من در مرکز ترازوی است که کفه انکار آن اندکی بر کفه اثبات آن می چربد.
27/مهر /88

۱۳۸۸ مهر ۲۰, دوشنبه

تولدت مبارک عرفان

امروز بیستم مهر 88 است تولد عرفان عزیز ، بابایی تولدت مبارک .
حرف خاصی ندارم. دیروز ماهان از پله ها افتاد بردیمش بیمارستان نمازی ، روز خوبی نبود ، خیر گذشت.
.شما ها همه چیز بابایی هستید . شما ها خوبید ، باور کنید خوبید .باور.

۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

بهتر بودن

انسان به واسطه غریزه اش در پی دو امر کلی است 1-امنیت 2-لذت

او وقتی در کودکی امنیت ندارد و نیز مجال لذت به او داده نمی شود جای این دو به بهتر بودن ، غالب بودن و برتر بودن رو می آورد و این در تمام عمر با او باقی می ماند و حتی زمانی که عقل تکامل را جایگزین لذت و امنیت می کند باز هم این تکامل را برای برتری می خواهد.

تفاخر و تظاهر جایگزین ، آرامش و حظ می شود .اخلاق وسیله ای در خدمت بالاتر بودن می شود بجای اینکه به لذت ها عمق بدهد.

اپیکوریسم چه فلسفه نابی و ایده آلیسم چه رنجی.

شدن زجری بی پایان و بودن عیشی مدام.


به دست می آورد ، می گیرد ، می خرد و می راند تنها برای بهتر بودن و غلبه بر دیگران ، چه دیگران واقعی چه واهی .

قناعت ( به ضروریات اکتفا کردن) و پذیرای خود بودن،شاید راه خروج از بازی بهتر بودن است.

چهار شنبه 11/6/88

۱۳۸۸ مرداد ۲۱, چهارشنبه

به عنوان یک سن بالا تر

بعنوان کسی که سنش بیشتر است ،نه بزرگتر نه عاقل تر و نه هر چیز دیگری ،بایستی تجربه کرد و آموخت ،خواند و آموخت ،دید و آموخت ، زندگی کرد و آموخت.
سفر کن و جا ها و اشخاص گوناگون را ببین،کتاب بخوان و در زندگی دیگران شریک شو ،فیلم ببین و در دیده های دیگران سهیم شو .بفهم و از انسانی مقلد و محصور در زمان و مکان خود را رها کن ،دین جغرافیایی بدترین نوع حماقت است حال هر چه می خواهد باشد،خدای جغرافیایی ،خدا نیست آفریده اذهان بیمار و ترسان گذشتگان است.آگاه شو ، از خودت و دنیایت .زندگی چیز های زیادی برای فهمیدن دارد. به اشتباهاتت اعتراف کن و ضعف هایت را ببین ، اولین گام ایمان به نادانستگیت است ، وای که چقدر چیز برای دانستن وجود دارد،وای.

۱۳۸۸ تیر ۲۳, سه‌شنبه

روح زمانه

کتاب اراده به دانستن میشل فوکو را می خوانم ،او از گفتمان و فرهنگ و عرف و ... حاکم بر قرن هفده و نوزده سخن می گوید و من به این می اندیشم تا چه اندازه گرفتار در زمان و مکان هستیم آیا تمامی اعتقادات و افکار ما بر گرفته از دو عامل زمان و مکان نیستند یا دستکم تاثیر بسیاری نمی پذیرند . و چه سخت است از روح زمانه آزاد شدن و چه خوب.

۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه

فرم یا محتوا

برخی نیاز دارند برای کسی حرف بزنند .برای جبران بی عملی خویش یا احساس نا امنی یا فاصله با دیگران که می خواهند این فاصله را با حرف پرکنند یا تخلیه یا دادن تصویری خوب از خود به دیگران و در بهترین حالت خیر خواهی که تازه از کجا معلوم خیر مدنظر تو به صلاح او باشد!
در سکوت زندگی کن و سرت به کار خودت باشه.در پی لذت بردن از خود بودن باش نه در پی تصویر خوب .فرم یا محتوا مسئله این است ، برخی اینقدر به فرم پرداخته اند که بعد شکستن پوسته شان حالت بهم می خوره و برخی نمای درست و حسابی ندارند و تو حوصله ات نمی شود به درونشان نفوذ کنی و کشفشان کنی . تعادلی بین فرم و محتوا .
و زن بودن ، فرمی جذاب می طلبد تا شروع خوبی داشته باشی و لحظه مال تو باشد ، محتوا می خواهد تا دوام باشد و هر نسیمی زیرو رویت نکند .

زنانگی برای من چیست؟کجا زنانگی چیست ؟ در رختخواب ؟ در آشپزخانه ؟ در بچه داری ؟در اتاق نشیمن ؟
در خانه داری ؟در خیابان ؟
دست از آموزش دیگران بردار !دکمه Play دست دیگران باشد ولی نوار را تو انتخاب کن!

۱۳۸۸ تیر ۹, سه‌شنبه

مهد کودک

امروز دهم تیر ماه هشتادوهشت است ،عرفان رو تو مهد کودک دانشگاه ثبت نام کردم،ورود به دنیایی جدید.
دیگه اینکه تب تاب مردم کمی فرو نشسته ولی کمترین دستاورد این چند روزه شکستن تصویر نظام بود، قداست شکست ،این خیلی خیلی مهم است.و آغاز راه

۱۳۸۸ خرداد ۱۱, دوشنبه

تائید

بزرگترین هدیه به دیگری اعتماد به نفس است،و بدترین نوع ارتباط له کردن اعتماد به نفس طرف مقابل است.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۲, سه‌شنبه

عاقل

عاقل می دونه احساساتش رو کی ،کجا و مهمتر از همه چه جوری بروز بده

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۸, جمعه

دوباره سفر

می خواهم برم سفر،شاید این اخرین پیام باشد،پس دوستتان دارم،و تلاش ، تلاش ،تلاش همه چیز در این کلمه خلاصه می شود تلاش بی ترس از نتیجه.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۲, شنبه

خوب نمودن

"کوتوله های این زندگی به فردین بازی و غرورها و به به گفتن های زود گذرا قانعند و حرفه ای ها و برنده های همیشگی به آینده آن می اندیشند ".

به علامت دبل کوتیشن در دو پست اخیر توجه کنید که یعنی این حرفها مال من نبوده!

بردن یا تلاش

"بردن همه چیز نیست اما تلاش برای بردن چرا"
"مردها از اسکارلت خوششان می آید ولی به ملانی احتیاج دارند"

۱۳۸۸ فروردین ۲۹, شنبه

لیورپول

نتیجه اصلا مهم نیست ، مهم تلاش است ،تلاش ،تلاش.مبارزه تا آخرین لحظه
لیورپول تیمی که اصلا دوستش نداشتم در بازی با چلسی در جام قهرمانان نشان داد که برنده واقعی کسی است که تلاش می کن.برنده شدن مهم نیست مهم رضایت از خود و کار خود است ،
اینه که می گن نه به گذشته توجه کن نه به آینده
حال را با تمام قوا زندگی کن.

بجای قضاوت خودم و دیگران بروی نیاز و احساسم تکیه کنم.

۱۳۸۷ اسفند ۲۸, چهارشنبه

و اینک این آخرین پیام سال 87
سال اتفاقات خوب برای من ، تولد ماهان ، ماه من ، خوش اومدی بابایی ،خوش اومدی
از نلسون بخونید

پرسيدم: چطور مي توان بهتر زندگي کرد؟
جواب داد: گذشته ات را بدون هيچ تاسفي بپذير، با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس براي آينده آماده شو. ايمان را نگهدار و ترس را به گوشه اي انداز
شک هايت را باور نکن و هيچگاه به باورهايت شک نکن. زندگي شگفت انگيز است فقط اگربدانيد که چطور زندگي کنيد
مهم این نیست که قشنگ باشی ، قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر
مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم این است با تمام توان شروع به دویدن کنی كوچك باش و عاشق.. كه عشق می داند آئین بزرگ كردنت را
بگذارعشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی
موفقيت پيش رفتن است نه به نقطه ي پايان رسيدن فرقى نمي كند گودال آب كوچكى باشى يا درياى بيكران... زلال كه باشى، آسمان در توست
نلسون ماندلا

تا بعد

۱۳۸۷ اسفند ۱۰, شنبه

پسرا

از روز پنجم اسفند 87 شما شدین دوتا دو تا به گمونم آتیشپاره ، خدا بدادمون برسه ،
بهر حال به این آقا کوچیکه هم سلام و خوش اومدی گل دیگر من .اسم وبلاگ هم باید بزارم جوونی ها دیگه.
فعلا بای

۱۳۸۷ اسفند ۳, شنبه

ناخوبی

این احساس نا خوبی کشت مرا!

۱۳۸۷ بهمن ۲۸, دوشنبه

حل مسئله آری -فرار خیر

هیچ رفتار و فکری بخودی خود بد نیست (البته بجز اعمال فجیع)بلکه دلیل وقوع آن مهم است .خوردن اگر برای خوردن باشد آری اما اگر برای فرار باشد خیر ،مذهب اگر برای مذهب باشد آری ولی اگر برای گریز باشد خیر ، دوستی ، عشق ،ارتباط و هر چیزی اگر برای فرار باشد و ندیدن مسائل یک جنایت است .مسئله را بایستی حل کرد ، گریز به هر چیز دیگر ممنوع.

۱۳۸۷ بهمن ۲۶, شنبه

محصولات

نکته اصلی ارزیابی خود از خود است ، که ارزیابی فوق العاده منفی است –شاید مهم نباشد که چگونه ای مهم این باشد که خود را چگونه می بینی ، بنابراین قدم اصلی اصلاح دیدگاه است ، تشخیص ضعف ها و قابلیت ها است و بعد اینکه یک سری از رفتار و صفتها پایه ای است و یکسری برآیند ، شجاعت ، مهربانی ، صبر ، منائت طبع و چه و چه برآیند است ، ولی پایه ها چیست؟ظاهر متناسب کمک شایانی به رسیدن به صفات برآیندی دارد ،بنابراین ورزش و تغذیه صحیح از رفتارهای پایه ایست و اما بازهم هست ؟ افزایش قابلیت ها وتواناییها در زمینه های مختلف ،کسب مهارت ، مطالعه ، کار و غیره .

می خواهی پدر خوبی باشی این یک محصول است و اما پایه آن صرف وقت و همراهی با کودک و شناختن کودک است .

امنیت شغلی نداری ؟ آنقدر توانمندیهای کاریت را زیاد کن که به این نتیجه برسی که در کارت حرفه ای هستی.

امنیت اعتقادی نداری ؟سکوت کن ، سکوت بهانه ای به کسی نمی دهد.

وقتت را بایستی تنظیم کنی ، برنامه داشته باشی ،عنان اختیار در دست داشته باشی ،اصول اخلاقیت را مشخص کنی و بعد خود را ملزم به رعایت کنی

تنظیم خواب و سکس یک رفتار پایه ای است ،

برنامه کلی بایستی داشت ، خواب اینقدر ، تلویزیون اینقدر ، مطالعه اینقدر ، کار اینقدر و .....

تا کی بازیچه دست شرایط و اتفاقات بودن تا کی ؟

شرایط و حوادث را به نفع خود وارد بازی کنی ، بازیگردان باشی نه بازیچه.smallworld آمده ، خوب عالی شد بیارش تو بازی ،بشو قطب این پلاتفرم!

دو تا پروژه مرده داری زندشون کن ،یالا .

بچه دوم داره می آید ؟ وارد بازیش کن .

این فیلم ها ، کتاب ها ، اینترنت ، دوستیها و ... اگه در خدمت شناخت خودم باشد خوبه والا سرکاری است

آره یک وقتهایی باید غفلت داشت والا می ترکی ، خوب وقت غفلتت هم تعیین کن ، همش نشه نشئگی و بقیه اش خماری !نشئه فیلم ، اینترنت ، فوتبال ، زن ، کتاب و هرچیزی که وقتش نباشه.

۱۳۸۷ بهمن ۲۳, چهارشنبه

ابراز خود

همش می خواهم خودم را ابراز کنم ، اثبات کنم ، برای کی ؟ فرقی نمی کند ،مهم مرحمی بر زخم نارضایتی از خویشتن است.
بگذار دیگران به راه خود روند و تو نیز در آرامش با عزیزانت زندگی کن.

۱۳۸۷ بهمن ۱۷, پنجشنبه

سفر

قبل از سفر تهرانم.
هر سفری می تواند آخرین سفر باشد.
حالا دیگه پسرا خیلی دوستتان دارم.خیلی.
این برنامه را داشته باشید :
چاقی ربطی به غذا ندارد ، حل مسائل با غذا باعث چاقی می شود . رمز لاغری تنها در آهسته غذا خوردن و هر چه خواستن خوردن و تنها به دلیل گرسنگی خوردن است.

۱۳۸۷ بهمن ۱۴, دوشنبه

بودن تا شدن

تقریبا همه حالات ، صفات و عادات انسان نتیجه و محصول است و لذا برای نیل به آنها نیاز به فراهم آوری مقدمات و علل است ، یعنی شجات ، اعتماد به نفس ، مهربانی ، پاکدامنی ، جدیت ، سحر خیزی ، بصیرت و هزاران کیفیت دیگر محصول هستند و نمی توان بدون فراهم آوری اسباب به آنها رسید که این اشتباه اغلب آدمیان است که می خواهند چیزی باشند که نیستند و از راه وارونه حرکت می کنند به قولی سرنا را از ته گشاد می زنند ، بایستی مقدمات بودن را در تو بنا می نهادند (تربیت ) یا خود همت بر تربیت خود بر بندی . وسلام

در ماهیگیری لحظه ای که ماهی به قلابت می افتد اوج لذت است بعد از آن ماهی بدل به یک لاشه کنار ساحل می شود ، لذت واقعی در لحظه تسخیر است ، مالکیت یک لذت دیگر محور است و این است که کسی از داشتن و تملک اغنا نمی شود . من آن لحظه کوتاه غلبه را می خواهم نه عمری تملک را.

۱۳۸۷ بهمن ۱۱, جمعه

بعد از مدت ها

وقتی کودک سه ساله از فقر پدر می تبد و می میرد

وقتی جنگ و فقر و قدرت می کشد

وقتی زلزله ها هزاران انسان را می بلعند

وقتی وقتی وقتی

من نمی فهمم من نمی دانم من

اخلاق

اصول اخلاقی

با چه پشتوانه ای

شرافت

آیا انسان دارای عزت است؟

و اگر انسان عزتی نداشته باشد با حیوان چه فرق دارد؟

من دارمش یا نه؟

ترس این کرامت را می کشد و نحقیر و

محبتی بدون قید و شرط و مسئولیت

با خودت حال می کنی یا نه؟خوب کار می کنی؟خوب تفریح می کنی؟خوب می خوری ؟خوب می خوابی ؟خوب ....؟

صبر ، به گمونم شدیدا بهش نیاز دارم.


این روزها من لاست می بینم ،شما چطور؟


چند شب پیش به سالن نیمه تاریک خونمون نگاه می کردم عجیب یادم به خودم افتاد که وجودم چقدر برام نیمه تاریک است و چقدر خودم را تاریک می بینم.

دوازدهم بهمن ماه هشتادو هفت