۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

ادا

چند ماهی است تمرکز و مطالعاتم روی رژیم خوراکی و ورزش و تغذیه است ،بیشتر هم بر اساس کتاب جان گری به نام "رژیم غذایی برای مردان و زنان" خلاصه رژیم گرفتن بیهوده ترین کار دنیاست ،حمل یک وزنه خارج از تحمل است و دیر یا زود بر زمین می گذاری خوب پس چکار کنیم؟سلامت خوردن یعنی غذای سالم مانند میوه و سبوس و مغز ها و سبزی ها و ... خوردن و در فواصل زمانی کم خوردن ،ساده خوردن،مواظب قند خون بودن،قند افت کنه گشنگی و پرخوری،به عبارتی رژیم عبارتند از انجام رفتاری غیر طبیعی و نمایشی که دیر یا زود قطع می شه.
راه طبیعیش مدیریت خوردنه و بیشتر خوردن.

حالا به مشکلات دیگه فکر کن،ترسها،هراسها،خشمها و.... سایر مشکلات روانی ،آیا می شود با کنترل خود و صرفا ادا درآوردن از بندشون رها شد؟
نه باید نیاز های روانی خودت رو برآورده کنی تا رها شوی،نیاز به والدین ،دوست،تفریح،دوست داشتن،اخلاق ورزی،ایثار،مهربانی ،همسر و ...
پس از برآوردن این نیاز ها خواه نا خواه ترسها و اضطرابها و خشمها و ... به سطج طبیعی و منطقیش بر می گرده.

خلاصه روح و جسم ما به زیست در شرایط طبیعی و نرمال نیاز داره تا خودشو بازسازی کنه .پس هیچ نیازی سرکوب نشه و هدایت شه.

۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

داستان خلاقیت و هوش اقتصادی(کپی نمی دونم از کجا)



بریم ماهیگیری

یک پسر تگزاسی برای پیدا کردن کار از خانه به راه افتاده و به یکی از این فروشگاهای بزرگ که همه چیز میفروشند (Everything under a roof) در ایالت کالیفرنیا میرود.
مدیر فروشگاه به او میگوید: یک روز فرصت داری تا به طور آزمایشی کار کرده و در پایان روز با توجه به نتیجه کار در مورد استخدام تو تصمیم میگیریم.
در پایان اولین روز کاری مدیر به سراغ پسر رفت و از او پرسید که چند فروش داشته است؟
پسر پاسخ داد که یک فروش.
مدیر با تعجب گفت: تنها یک فروش؟
بی تجربه متقاضیان در اینجا حدقل 10 تا 20 فروش در روز دارند.
حالا مبلغ فروشت چقدر بوده است؟
پسر گفت: 134999.50 دلار.
مدیر تقریبا فریاد کشید: 134999.50 دلار؟
مگه چی فروختی؟
پسر گفت: اول یک قلاب ماهیگیری کوچک فروختم، بعد یک قلاب ماهیگیری بزرگ، بعد یک چوب ماهیگیری گرافیت به همراه یک چرخ ماهیگیری 4 بلبرینگه.
یعد پرسیدم کجا میرید ماهیگیری؟ گفت: خلیج پشتی. من هم گفتم پس به قایق هم احتیاج دارید و یک قایق توربوی دو موتوره به او فروختم.
بعد پرسیدم ماشینتان چیست و آیا میتواند این قایق را بکشد؟ که گفت هوندا سیویک. پس منهم یک بلیزی 4WD به او پیشنهاد دادم که او هم خرید.
مدیر با تعجب پرسید: او آمده بود که یک قلاب ماهیگیری بخرد و تو به او قایق و بلیزر فروختی؟
پسر به آرامی گفت: نه، او آمده بود یک بسته نوار بهداشتی بخرد که من گفتم پس ريده شده به آخر هفته ات. بیا یک برنامه ماهیگیری ترتیب بدهیم.!!!!!!!!