۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۴, شنبه

پست سه!

15/2/87

آه عرفان ، این روزها اصلا به جدول الویت هایم فکر نمی کنم و فکر می کنم همین دارد کلافه ام می کند ،

من مثله همه فکر می کنم باید کاری کنم که یعنی زنده ام .زندگی در سکون ، چیزی نشدن ، خلاء ، آیا واقعا اینها یعنی مرگ؟این تفکر درست است یا غلط : باید کاری کنم .

کودک آزرده درونم به هر دری میزند برای تسلا.

همین عید امسال بود که نشستم برای خودم اصول اخلاقی تدوین کردم :

من بايستي اصول اخلاقي خود را پيدا كنم يا نه تعريف كنم ، اصولي كه از هيجا وام نگرفته باشم خودم تعريفشان كنم.

1-كثيف نباش

2-كثافت بازي در نياور.

3-چهار چوب داشته باش.

4-انتخاب كن.

5-به دور دست نگاه كن.

6-خير خواه ديگران باش.

7-بگذر.

8-تعريف جدول الويت.

9-به خود اجازه اشتباه كردن بده.

10-خود را ببخش.

11-قضاوت نكن توصيف كن

12-براي مهرباني شرط مگذار ولي اجازه سوء استفاده هم نده.

13-خوب نباش. بودن را انتخاب كن.

بايدي در كار نيست . همه اينها يك انتخاب است.انتخاب بر اساس عقل.

الويت ها : سلامتي.

چند جمله بدرد بخور

"سعی نکن چیزی که نیستی باشی ، از توانمندیهایت لذت ببر." کارل گوستاو یونگ

"برای مردمان بزرگ هیچ بن بستی وجود ندارد ، زیرا آنها می گویند یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت"


هیچ نظری موجود نیست: